تاریخ مردمان عرب
نویسنده:
آلبرت حبیب حورانی
مترجم:
فرید جواهر کلام
امتیاز دهید
.
معرفى اجمالى
تاریخ مردمان عرب، نوشته آلبرت حورانى، ترجمه فرید جواهر کلام این اثر که در ١٩٩١ به انگیزه شناساندن خاورمیانه و گستردن مطالعات خاورشناختى نوشته شد، مجموعه اى سودمند درباره تاریخ قوم عرب به ویژه بخشهاى گوناگون فکرى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى آنان از پیدایى اسلام تا روزگار کنونى است و به چگونگى پیوند ایرانیان با اسلام پاسخ مىگوید و درباره پیدایى امپراطورى بزرگ اسلامى و گسترش آن از کرانه هاى اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند، رویدادها و جنگهاى بزرگ و کوچک و سرانجام فروپاشى آن سخن مىگوید.
ساختار
نویسنده عرب این کتاب کوشیده است که تاریخ عربان و عربزبانان (مردم دیگر سرزمینهاى اسلامى) را بدون سوگیرى بنویسد. گزارشهاى وى در پنج بخش ( ٢۶ فصل) عرضه مىشوند و دوازده نقشه در پایان کتاب، خواننده را به موضوع آگاهتر مىسازد. نثر کتاب ساده و روان؛ اما موشکافانه و ریزبینانه است.
معرفى اجمالى
تاریخ مردمان عرب، نوشته آلبرت حورانى، ترجمه فرید جواهر کلام این اثر که در ١٩٩١ به انگیزه شناساندن خاورمیانه و گستردن مطالعات خاورشناختى نوشته شد، مجموعه اى سودمند درباره تاریخ قوم عرب به ویژه بخشهاى گوناگون فکرى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى آنان از پیدایى اسلام تا روزگار کنونى است و به چگونگى پیوند ایرانیان با اسلام پاسخ مىگوید و درباره پیدایى امپراطورى بزرگ اسلامى و گسترش آن از کرانه هاى اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند، رویدادها و جنگهاى بزرگ و کوچک و سرانجام فروپاشى آن سخن مىگوید.
ساختار
نویسنده عرب این کتاب کوشیده است که تاریخ عربان و عربزبانان (مردم دیگر سرزمینهاى اسلامى) را بدون سوگیرى بنویسد. گزارشهاى وى در پنج بخش ( ٢۶ فصل) عرضه مىشوند و دوازده نقشه در پایان کتاب، خواننده را به موضوع آگاهتر مىسازد. نثر کتاب ساده و روان؛ اما موشکافانه و ریزبینانه است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ مردمان عرب
درباره گمیز هم باید بگویم، در آن زمان شما چشم داشتی الکل و بتادین برای ضدعفونی کردن به کار ببرند؟ هنوز هم اگر این چیزها گیر نیاید، باید روی زخم پیشاب کنند. گویا شما یادتان رفته است تازیان مانند شیرشکلات، شیرشاش می خوردند و می خورند:
5685 - از همام از قتاده روایت است که انس (رضی الله عنه) گفت: کسانی به مدینه آمدندو دچار تغییر آب و هوا شدند (هواگردشی) پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان امر کرد به نزد شتربان وی بروندو از شیرو پیشاب شتران (داروگونه) بنوشند. آنها نزد آن شتربان آن حضرت رفتندو از شیرو پیشاب شتران نوشیدند تا سلامتی خود را باز یافتند، سپس شتربان را کشتندو شتران را دزدیدند. چون این خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رسید، به عقب ایشان فرستادو آنها را آوردندو دست و پایشان را بریدو چشمانشان را میل کشید. قتاده گفته است: محمد بن سیرین به من گفت: این آیه پیش از نزول آیه حدودو قصاص بوده است. (صحیح بخاری، پوشینه 6، رویه 367، برگردان: عبدالعلی نوراحراری)
نکه آخوندها خیلی با ایرانیان مهربان هستند؟ آن بند به خوبی نشان می دهد وارون بر اسلام که دختران 9 ساله به بزرگسالان شوی می دهند در ایران دختران بالای 15 سال می توانند با بزرگسالان پیوند کنند. (در برگردان آقای دوستخواه آمده که مرز 15 سالگی را رد کرده باشد و گوشواره در گوش داشته باشد (، پس در آن دست نبرو نگو 15 ساله و همراه با گوشواره و پول) این خران نمی دانند آذربایجانیان به آن اندازه در گذشته زرتشتی بودند که می گفتند زادگاه زرتشت آنجا بوده است. آشکار نیست آن بندهای دیگر هم مانند بند 15 فرگرد 14 دستکاری نشده باشد، هر چند درشتی و خرافه بخش جدایی ناپذیر یکتاپرستی بوده است و بنده دماغ آن را ندارم بروم چک کنم ببینم درست است یا نه
گویا دو تن از ایرانیان که اینجا اندیشیده اند تخم مغول (تووووووووووورک) هستند دارند تازی پرستی می کنند، باید پاسخشان را بدهم، غزل که شما می فرمایید غالبش پیش از اسلام در ایران بودو به آن چامک می گفتند ("اندرز دانایان به مزدیسنان" برای نمونه) تنها ایرانیان در راستای آن دو سده دشمنی تازیان با زبان پارسی، به عربی می سراییدندو همین شوند این شد هنگامی که ایرانیان رو به پارسی سرایی کردند، "عروض" در آن ها ماندگار شد. گذشته از این عربها چیزی به نام "غزل" ندارند و به آن "نسیب" می گویند که از دید درونداشت و محتوا مانند چامه پارسی درباره می، عشق و ... این ها نیست. خواهشمندم درباره شعر عرب پیش از اسلام سخن نگویید که به گفته زرین کوب در باره سرگین شتر هم می سراییدند. زبانشان کاستی دارد و چهار وات بنیاد (گ، چ، پ، ژ) را نداردو مانند زبانهای هندواروپایی زایایی و ریزه کاری ندارند، مانند آنکه ما دو واژه خرمافروش و خرماکار داریم، با این روی زبان تازی روی خوش به واژه سازی چندان نشان نمی دهد، زیرا واژه زیرا "ال" معرفه برایشان دست و پا گیر است و پس تازیان "تمر" به آرِش خرما را در مصدر "فعال" گذارند و "تمار" را می سازند، اکنون این "تمار" باید به آرِش خرمافروش باید باشد یا خرماکار؟ خود واژه این را نمی رساندو باید از دیگران شنیدو دانست به آرش خرمافروش است و نه خرماکار، این تنها بسنده به این جستار نیست، به زبانزد تازی دانان، زبان تازی "سماعی" است. اگر می بینید زبان های دیگر حتی اسپانیایی از آن وامواژه دارد برای کشورگشایی های بسیار و تحمیل کردن دین و فرهنگشان به دیگران بوده است، ارنه زبانشان بسیار گزاف و بیهوده است. برای وحشی بودنشان بسنده است دشت تازیان کنونی را ببینید، مجلس عوام و قوه مقننه ندارند، هنوز سوسمارو ملخ و شاش شتر می خورند و زنانشان روبنده می زنند و هر مردی چندین زن داردو برخی از آنها کودکان نه ساله هستند، با گردن اعدام کنندو پادشاهی شان مانند هزاران سال پیش مطلقه است ... این ها وحشی نیستند؟ عراقیان که به ایران یورش بردندو بامب باران شیمیایی اش کردند وحشی نبودند؟ همچنین بیشتر تروریست ها هم عرب بودند. (اگر هم مانند نیکدوست خدابیامرز شوم، برایم برجستگی ندارد، راستی را می گویم)
خوب است خودت داری میگویی، اکدیان، اکدی بودند و آشوریان، آشوری و ... هر جا هم آب و هوایش گرم باشد باید مردمانش، پدران تازیان باشند؟ آن هلال خضیب به مانای داس بارور هست، دشت تازیان (نام کهن عربستان) باروری کمی دارد! چگونه این دو را با هم میسنجی؟ موبدان را خوراک سگ می کردند!؟ .... بگذریم! آیین "سگ دید" هنوز به آن اندازه برای من شگفت است که برخی می روند به یک دیوار سنگ برتاپ می کنند، سپس بر آنند که دارند شیطان را می رانند! پیش از آنکه تازیان به یکتاپرستی برسند و نماز خواندن را یاد بگیرند ما زودتر داشتیم اینها را انجام می دادیم ! این که دیگر چند تن را از چندخداپرستی رهایی دادید در برابر دستاوردهای دانش امروزی هیچ است، بهتر است دنبال چیزهای دیگر باشید تا به آن ببالید!
مردم سبا و نبطیان تازی بودند (که شهرگانی های بزرگی هم نبودند)، این دو پدر تازیان خود عربستان کهن نبودند، هنگامی که این دو پادشاهی می کردند، مردم عربستان کهن در بیابانشان روزگارشان را سپری می کردند. دیگر تیره ها که نام بردی با تازیان زبانشان همخانواده است (زبانهای سامی)، همانند پارسی که با هندی همخانواده است (زبانهای هندو-ایرانی) با این روی نه پارسیان هندی هستند و نه هندیان پارسی. در ویکی پدیا انگلیسی گیتی شناسی جدایی زبان های سامیان را نشان داده است: متن لینک گذشته از این بازماندگان آشوریان هنوز هستند و بیشتر در عراق، سوریه، ایران و ترکیه زندگی میکنند: متن لینک پس بیخودی تازیان را به آشوریان و دیگر سامی زبانان پیوند نده!
تازی پرستی اینان را نگاه! پیش از هرچیز آشکار شد، آنهایی که زبان تازی را توانمندترین زبان می دانند، کوچک ترین آگاهی از این زبان ندارند. ایشان نمی داند که (صلی الله علیه و آله و سلم) را با (ص) می نویسند! نه با (س) ! عربها از نوادگان اکدی ها نیستند و با آنها هم خانواده هستند، تازیان خدایانشان با اکدی ها یکی نبود، همین نشان میدهد که از نوادگان آنها نیستند و با آن ها نوادگان یک تیره می شوند. شما پسر، پسرعموتان نیستید! با وی از یک دوده هستید. این همانند آن است ژرمن ها بیایند به شهرگانی یا تمدن یونان باستان ببالند زیرا زبان آنها همچون یونانیان اروپایی هست.
نباید بعد از حادثه ی فرودگاه جده پایمان بع عربستان بازشود و پول و ثروت خودمان را در جیب عرب زبانان بریزیم
اگر. دست من بود و هر دونفر مامورین فرودگاه را به دونیم تقسیم میکردم و هر نیم در یک گوشه ی مکه تا درس عبرتی برای بقیه باشد